مرز باریک میان خیانت و تعهد

کسانیکه به محبوبشان خیانت میکنند چه احساسی دارند؟

بیشتر افرادی که به شریک عاطفی خود خیانت میکنند احساس گناه، تقصیر، شرم و عذاب وجدان را تجربه میکنند. توانایی صدمه زدن به شریک عاطفی ممکن است به عزت نفس و هویت خود فرد ضربه وارد‌ کند. خیانت میتواند نتیجه انکارها و سرکوب های بیشمار احساساتی باشد که در مجرای درست آن برون ریزی نشده اند و به شکل رفتاری اجتنابی محبوس گشته اند. احساساتی نظیر خشم، غضب و ترس اگر از جایگاه بلوغ روانی و در وقت مناسب و با رفتاری مناسب برون ریزی نشوند، ممکن است با رفتارهای افراطی ناسالم برون فکنی شوند. درجه آسیب فیزیکی/روانشناختی که فرد تجربه میکند بستگی دارد به وسعت خیانت‌هایی که انجام داده و میزان وجدان و تعبیر خود فرد از خیانت. شاید اگر افراد از تاثیرسو خیانت بر روان کسی که محبوبشان است آگاهی یابند به مسیر تعهد و وفاداری بازگردند. برای تغییر هیچوقت دیر نیست .
تاثیر خیانت بر فرد خیانت دیده شامل شوک، فقدان، اندوه، عزت نفس مخدوش، اشتغال ذهنی با افکار ناسالم، شک به خود،خشم ووو میباشد. کم نیستند‌کسانیکه بعد از خیانت دیدن مسیر زندگیشان به طور کلی زیر و‌زبر شده است. خیانت میتواند به آلودگی ذهنی فرد خیانت دیده بیانجامد و عموما این شخص خائن است که منبع آلودگیست.

بر طبق نظریه فروید، برخورداری از توانایی فهم و سنجش افراد قابل اعتماد یا غیر قابل اعتماد، مکانیسم لازم برای بقاست. با توانمند سازی فرد در جهت تشخیص آسانتر خیانت او قادر خواهد بود که اگر در رابطه ای با خیانت مواجه شد آنقدر آمادگی روانی لازم را دارا باشد که بموقع عقب نشینی کند و یا قطع صریح رابطه را وقتی هنوز رابطه کامل شکل نگرفته انجام دهد.