هر فرد با توجه به ویژگیهای فردی خود واکنش متفاوتی نسبت به پدیده طلاق نشان میدهد. برخی از افراد بعد از تجربه کردن رویدادی بالقوه آسیب زا بعد از گذر چند هفته تا چند ماه به عملکرد طبیعی زندگی روزمره خود برمیگردند و نشانه های کمی از خود نشان میدهند. این نوع عملکرد روان شناختی و جسمانی سالم بعد از رویداد بالقوه آسیب زا انعطاف پذیری یا resilience نامیده میشود. در واقع انعطاف پذیری شایع ترین واکنش بعد از ضایعه یا آسیب است. عواملی که در تاب آوری افراد تاثیر گذارند شامل انواع مختلف ویژگی ها و منابع میباشد. مرد بودن، مسن تر بودن، تحصیل کرده بودن انعطاف پذیری را افزایش میدهد. داشتن امکانات مالی بیشتر نیز مفید است.
افرادی که به طور سرشتی از میزان تاب آوری کمتری برخوردارند به مدت زمان طولانیتری برای طی کردن دوران سوگواری و بازگشت به عملکردهای نرمال قبل از طلاق خود نیازمندند. این دسته از افراد برای گذر سلامت از دوران سوگ عاطفی ممکن است نیاز به مشاوره و گرفتن حمایت از خانواده، نهادهای اجتماعی و گروه درمانی داشته باشند. بنا به توصیه دکتر محمد صنعتی روانپزشک، نویسنده، منتقد ادبی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران، معجزه گروه درمانی در مداخلات روانشناختی بعد از تروما غیر قابل کتمان است. همین که افراد در گروه به شرح ماوقع زندگی خود میپردازند:
۱- نوعی تخلیه هیجانی صورت میگیرد.
۲- افراد حاضر در گروه با شنیدن شرح مسائل مرتبط با طلاق که توسط دیگر اعضا گروه مطرح میشود، از احساس تنهایی و حس اینکه مصائب بعد از جدایی فقط بر زندگی آنها سایه انداخته، گذر میکنند.
– افرادی که در طبقه بندی سرشتی شخصیت هانس آیزنگ دانشمند بریتانیایی روانشناسی دارای صفات شخصی ثبات محور میباشند در مقابل هر نوع تغییری نمودی از اضطراب نشان میدهند. افرادی با این صفت شخصیتی نیازمند ثبات و حس تعلقند و با توجه به اینکه ارزش عددی استرس ناشی از طلاق در جدول هولمز و راهه ۷۳ نسبت به ۱۰۰ شناخته شده، میتوان تصور کرد که طلاق برای افرادی با تیپ سرشتی ثبات محور چه حجمی از استرس را متحمل می شوند.
– افرادی که حساس تر هستند: حالا این حساس بودن میتواند از تجربیات کودکی فرد بیاید یا جزئی از تیپولوژی فرد باشد. افرادی که از کژکاری غده تیروئید رنج میبرند نیز نسبت به استرسورها و تحریکات محیطی در معرض آسیب پذیری بیشتری میباشند که شرح آن در حوصله این مقال نمیگنجد
هر چه زوجین رابطه طولانی تری با همدیگر داشته باشند سختتر میتوانند با جدایی کنار بیایند. اگر پای فرزند یا فرزندانی هم این وسط به میان آید این سازگاری طولانیتر هم خواهد شد. هر چه رابطه بین دو طرف طولانی تر باشد، عمق و وسعت وابستگی عاطفی و روانی دو فرد به هم بیشتر خواهد بود و در نتیجه جدایی بعد از این رابطه صدمات بسیاری خواهد داشت. در اینگونه جدایی ها فقط دنیای دو فرد از هم جدا نمیشود، روابط با گستره ای از اشخاص جامعه و دوستانی که در طی زندگی زناشویی با دو فرد در تماس بوده اند نیز دستخوش تغییر میشوند.
– وقتی فردی بعد از جدایی دچار مشکل میشود با هر بار شکست ممکن است دلش بخواد برگرده به همسر سابق. این نیاز از جایگاه منطق نیست اینجا هیجان سکاندار تصمیم گیری فرد میشود.
– اگر مراحل سوگ بعد از جدایی به درستی طی نشده باشد و فرد خود را در معرض ارتباط مجدد با جنس مخالف قرار دهد، هر بار که رابطه با پارتنر بعدی هم میخورد، فرد میل به بازگشت به همسر را حس میکند. اینجا درخواست بازگشت به رابطه از سر فکر و استدلال نیست بلکه برای تسکین آلامی است که فرد به آن دچار شده است. فرد به همسر سابق خود به مثابه مسکنی برای رفع درد ناشی از شکست های عاطفی اش میبیند و ممکن است به محض بازگشت و تسکین موقت آلام فرد دوباره میل به جدایی کند که این عمل را شلیک نهایی اسم میگذارم. همسری که فکر کرده او از ندامت و از روی یک تصمیم گیری جدی درخواست احیا رابطه را دارد، برای بار دوم ترک میشود. عبارت شلیک نهایی شاید بدین معناست که آن خرده توانی که برای فرد بعد از جدایی مانده بوده بعد از ترک مجدد خالی میشود. وقتی حساب بانکی دارید بغنوان یک شخص بالغ میدانید که معمولا باید یک پنجم حساب خود را خرج کنید و رابطه هم همین است. اگر از حساب بانکی عاطفی خود بیش از میزان لازم خرج کنید ورشکستگی روانی رخ میدهد.
✅طلاق و استرسی که بر روان شخص تحمیل میشود، مخصوصا در کشورهای خاورمیانه که نوع نگاه سنتی مذهبی غالب است و انگ و طرد اجتماعی نیز روان مخصوصا زنان را نشانه میرود ممکن است افراد این نواحی را اگر خانواده حمایتگری هم نداشته باشند
– بنا به تمام دلایلی که برشمردیم در بازگشت به ازواج و یا ازدواج دوم باید به طول مدت جدایی نیز توجه داشت. چرا که ممکن است فرد در انتخاب های بعدی خود نیز دچار سوگیری های شناختی شود. شاید هم با بکارگیری انواع مکانیسم های دفاعی برای دفاع از خود در برابر اضطراب دست به کار تحریف واقعیت شویم، فرافکنی کنیم یا رویکردی پرخاشگر منفعالانه را در جریان گذر از سوگ طلاق نشان دهیم.
– در نتیجه باید مراحل سوگ بدرستی سپری شود بعد اقدام به انتخاب مجدد کرد. دوران بعد از جدایی دورانیست که شخص در یکی از آسیب پذیر ترین موقعیت های زندگیش قرار دارد و حتی ممکن است ترید هایی از موددیس اوردرها را نشان دهد که ماندگار نیستند اما اگر با این حد از آسیب پذیری و تروماهای ترمیم نشده و فقط برای فرار از حس ناخوشایند تنهایی و رنجی که میبریم به روابط متعدد پناه ببریم ممکن است این بار واقعا سلامت روانتنی خود را در معرض بروز اختلالات پایدار قرار دهیم. وقتی دستی میشکنه گچ میگیریم و خودمون و دیگران مراقب آنیم. اما وقتی روانمون دچار شکست میشود چون دیده نمیشود نه خودمون و نه دیگران مراقبت نمیکنیم و انگار استخوانی شکسته را با بانداژ درمان کنیم چه میشود؟ در بهترین حالت ممکن است استخوان جوش بخورد اما کج و معوج. همین روند ممکن است برای روان فرد نیز اتفاق بیوفتد. اینه که ممکن است سال ها هم از طلاق فرد گذشته باشه اما روان مثل همان استخوان انکار کج و معوج و به اصطلاح روانشناختی ممکنه دچار گسست شده باشد و تروما پس از ترومایی که بر روان فرد نشانه میرود او را از مدار ذهن استدلالی خارج کند و ناگهان به خودمان میایم و میبینیم یک دهه از جدایی گذشته و ما دچار انواع اختلالات سایکوسوماتیک و روان تنی شده ایم.
اما…
✅ بسیار محدودی از افراد بعد از جدایی موفق به برقراری رابطه دوباره با فرد می شوند، اگر دو فرد به مشاوره بعد از طلاق، تن در دهند.
ترجمه و تالیف: سالومه محجوب
این پیام فقط یکبار برای شما نمایش داده خواهد شد.
در صورت رد کردن پیام میتوانید از کلید ثبت نام در انتهای صفحه سایت اقدام به ثبت نام و عضویت نمایید.